فهرست مطالب

Researcher Bulletin of Medical Sciences - Volume:13 Issue: 5, 2009

Researcher Bulletin of Medical Sciences
Volume:13 Issue: 5, 2009

  • 93 صفحه، بهای روی جلد: 10,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1387/12/25
  • تعداد عناوین: 12
|
  • سید مرتضی طباطبایی فر، بهار معینی*، هوشنگ امیر رسولی، خسرو رهبر، ناصر ولایی، فرناز تسلیمی صفحات 375-381
    سابقه و هدف

    با توجه به فراوانی و افزایش بیماران سرطانی و شایع بودن رژیم درمانی سیس پلاتین در این بیماران و اهمیت پیش بینی عملکرد کلیوی دراین بیماران و وجود بعضی گزارشات مبنی بر موفقیت بیش تر Cystatin Cدر تشخیص عملکرد کلیوی بر روش متعارف آن یعنی کراتینین سرم، به منظور مقایسه قدرت Cystatin C با کراتینین سرم در تشخیص تغییرات زودرس عملکرد کلیوی، این تحقیق بر روی بیماران مراجعه کننده به بخش رادیوتراپی- انکولوژی بیمارستان امام حسین در سال 85 و 86 انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    تحقیق با طراحی کارآزمایی بالینی از نوع تشخیصی انجام گرفت. کلیه بیماران که تشخیص قطعی سرطان داشته و اندیکاسیون شیمی درمانی با رژیم سیس پلاتین را پیداکردند، مورد مطالعه گرفتند. کراتینین سرم این افراد با روش 1000 Combas Mira RI Cystatin C،با روش (PETIA)Turbidimetry و عملکرد کلیوی (GFR) با روش کلیرانس کراتینین ادرار 24 ساعته انجام گرفته و همراه با خصوصیات سن و جنس ثبت گردید. ارزش پیش بینی مثبت و منفی هریک از دو روش نسبت به روش استاندارد عملکرد کلیوی محاسبه گردید و نیز موارد تشخیص صحیح و ناصحیح این دو روش با آزمون مجذور کای مورد قضاوت آماری قرار گرفت. ضمنا بعد از شیمی درمانی مجددا عملکرد کلیوی این بیماران با هر سه روش و سطح سرمی دو شاخص فوق قبل و بعد از شیمی درمانی مورد قضاوت قرار گرفت.

    یافته ها

    تحقیق بر روی تعداد 80 بیمار که 40 بیمار دارای عملکرد کلیوی خوب و 40 بیمار دارای کاهش عملکرد کلیوی در سنین 11± 52 که تعداد 32 نفر مرد (40%) و 48 نفر زن (60%) بودند، انجام گرفت. ارزش پیش بینی مثبت و ارزش پیش بینی منفی Cystatin C به ترتیب 3/88% و 6/94% و نیز ارزش پیش بینی مثبت و ارزش پیش بینی منفی کراتینین سرم به ترتیب 7/85% و 2/69% بود. در روش Cystatin C 7 مورد (7/8%) منفی و مثبت کاذب و روش کراتینین سرم 20 مورد (25%) منفی و مثبت کاذب وجود داشته و 01/0P< بود. ضمنا همین یافته پس از شیمی درمانی نیز وجود داشته که سطح سرمی این دو شاخص و هم چنین کلیرانس کراتینین قبل و بعد از درمان نیز تغییری نداشته است.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد Cystatin C سرم می تواند در تشخیص مراحل ابتدایی اختلال عملکرد کلیوی به کار گرفته شود و روش کراتینین سرم قادر به انجام این مهم نمی باشد.

    کلیدواژگان: سیس پلاتین، Cystatin C سرم، کراتینین سرم، عملکرد کلیوی (GFR)، شیمی درمانی
  • مصطفی حمدیه، صدیقه ترقی جاه صفحات 383-389
    سابقه و هدف
    افسردگی یک بیماری شایع عصبی است. تاثیر روان درمانی با رویکرد شناختی از سه دهه قبل در این مورد شناخته شده است. شناخت درمانی گروهی رویکرد جدیدی است که در دهه اخیر به منظور درمان افسردگی استفاده شده است. در این تحقیق تاثیر گروه درمانی شناختی معنوی روی دانشجویان دختر مبتلا به افسردگی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی کارآزمایی بالینی انجام گرفت. آزمودنی های پژوهش از میان 80 نفر مراجعه کننده انتخاب شدند. از آن ها آزمون افسردگی بک گرفته شد و با مصاحبه تشخیصی استاندارد، افسردگی آن ها تایید شد. هیچ یک از نمونه های انتخاب شده دارو مصرف نمی کردند. گروه آزمایشی در ده جلسه گروه درمانی شناختی معنوی شرکت نمودند و گروه شاهد هیچ مداخله روان شناختی را دریافت نکردند. در پایان مداخله درمانی، هر دو گروه بار دیگر با آزمون یاد شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون ویلکاکسون و من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    تحقیق روی تعداد 16 نفر (در دوگروه 8 نفره انجام گرفت). خصوصیات سن، جنس، تاهل، رشته تحصیلی، دانشگاه و نیز میزان افسردگی آن ها در دو گروه مشابه بود. میزان افسردگی افراد شاهد پس از درمان 8/6 ± 5/23 و در گروه تجربی 1/5 ± 5/5 بود (001/0P<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که گروه درمانی شناختی معنوی در کاهش افسردگی دانشجویان دختر مؤثر باشد. تحقیقات بیش تر بر روی سایر گروه های جامعه توصیه می شود.
    کلیدواژگان: افسردگی، گروه درمانی شناختی معنوی، آزمون بک
  • حسین خطیبی، عادل ابراهیم پور، محمد امامی مقدم تهرانی، سعید ابریشمی، ناصر ولایی، حمیدرضا ابوعلی گله داری صفحات 391-396
    سابقه و هدف
    با توجه به شایع بودن شکستگی اینترتروکانتریک ناپایدار و عوارض شناخته شده درمان ناصحیح آن و وجود بعضی گزارشات مبنی بر موفقیت درمان با استفاده توام DHS با سیمان کلسیم فسفات و به منظور مقایسه نتایج DHS با و بدون سیمان کلسیم فسفات، این تحقیق روی مبتلایان به شکستگی اینترتروکانتریک ناپایدار مراجعین به بیمارستان امام حسین (ع) در سال های 6-1384 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق با روش کارآزمایی بالینی روی تعداد 39 بیمار انجام گرفت. بیماران همگی مبتلا به شکستگی اینترتروکانتریک ناپایدار بودند و پس از مشابه سازی از نظر سن و جنس و سمت درگیر به صورت تصادفی به گروه شاهد (DHS) و تجربی (DHS توام با سیمان کلسیم فسفات)، تخصیص پیدا کردند و پس از یک پیگیری 6 ماهه تاثیر درمانی آن ها بر بروز cut-out، میزان اسلایدینگ پیچ درون barrel و عملکرد هیپ تعیین و با آماره ی مناسب مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    در گروه شاهد 20 نفر و در گروه تجربی 19 نفر بررسی شدند. بیماران دو گروه مشابه بوده اند. سن بیماران گروه شاهد 4/5 72 سال و گروه مورد 2/6 6/74 بود. میزان بروز cut-out در گروه شاهد 15% و در گروه مورد وجود نداشت (12/0P<). میزان اسلایدینگ در گروه شاهد 7/4 4/15 و در گروه تجربی 5/2 9/8 میلی متر بود (001/0P <). عملکرد هیپ در هفته ششم در گروه شاهد 6/6 1/58 و در گروه تجربی 7/2 1/70 بود (05/0< P). در پیگیری سه ماهه و 6 ماهه عملکرد هیپ در دو گروه یکسان بوده است.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد استفاده توام DHS و سیمان کلسیم فسفات موفقیت درمان را در بیماران مبتلا به شکستگی اینترتروکانتریک ناپایدار بیش تر می کند و تحقیقات بیش تر را توصیه می نماییم.
    کلیدواژگان: شکستگی اینترتروکانتریک ناپایدار، DHS، سیمان کلسیم فسفات
  • گیتی ازگلی، فاطمه زکی، صدیقهامیرعلی اکبری، حمید علوی مجد صفحات 397-403
    سابقه و هدف
    بارداری دوره ای حساس در زندگی زن است که تغییرات زیادی در زندگی از جمله تغییر عملکرد و رفتار جنسی ایجاد می کند. طی سال های متمادی تعداد زیادی از مطالعات سعی در بررسی فعالیت های جنسی طی بارداری داشته اند که دارای برخی نواقص بوده و به نتایج متفاوتی دست یافته اند. لذا تعیین وضعیت عملکرد و رفتار جنسی زنان باردار با تلاش در رفع نقایص مطالعات قبلی، جهت شناخت بیش تر مسؤولین و مراقبین بهداشت باروری حایز اهمیت است. پژوهش حاضر به منظور تعیین عملکرد و رفتار جنسی در خانم های مراجعه کننده به درمانگاه ها و مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه جندی شاپور در سال 6-1385انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی مقطعی نمونه گیری از خانم های باردار بین بهمن 1385 تا فروردین 1386 در شهر اهواز انجام گرفت. 110 نفر برای شرکت در مطالعه دعوت شدند و اطلاعات توسط پرسشنامه ای شامل سه بخش مشخصات دموگرافیک، بخش عملکرد جنسی بر گرفته از پرسشنامه FSFI و بخش رفتار جنسی و به روش مصاحبه منظم در محیطی خصوصی و پس از کسب رضایت از واحدهای پژوهش و همسرانشان گردآوری شد.
    یافته ها
    از مجموع زنانی که برای شرکت در مطالعه دعوت شدند 102 نفر در مصاحبه شرکت کردند. میل، تحریک و اوج لذت جنسی، مقاربت دردناک و عملکرد جنسی کل با پیشرفت سه ماهه بارداری همگی کاهش یافته بودند و میانگین و انحراف معیار امتیازات مقاربت دردناک و عملکرد جنسی کلی بین سه ماهه تفاوت آماری معنی دار نشان داد (05/0P<). ولی حیطه های میل جنسی، تحریک جنسی، اوج لذت جنسی و رضایت جنسی تفاوت آماری مشاهده نشد. 6/17 درصد از زنان مقاربت مقعدی، 2/38 درصد مقاربت جنسی از طریق دهان و 2/39 درصد اجبار جنسی را تا به حال تجربه کرده بود. از میان زنان با مقاربت مقعدی، زنان با فعالیت جنسی از طریق دهان و زنانی که اجبار جنسی را تجربه کرده بودند، به ترتیب 34، 9/54 و 5/47 درصد گزارش کردند این رفتارها طی بارداری ادامه و یا افزایش پیدا کرده است. بین حیطه میل جنسی و عملکرد جنسی کلی با سن حاملگی، سن ازدواج و مدت ازدواج (05/0P<)، بین حیطه های مقاربت دردناک و اوج لذت جنسی با سن حاملگی (05/0P<) و بین رضایت جنسی با تحصیلات همبستگی معنی داری مشاهده شد. بین خواسته بودن بارداری با تحریک جنسی، لوبریکاسیون، رضایت و عملکرد جنسی کلی ارتباط معنی داری مشاهده شد. رفتارهای جنسی با سن بارداری همبستگی نداشتند و در میان مشخصات دموگرافیک بین تحصیلات با مقاربت مقعدی و فعالیت جنسی از طریق دهان و بین سن ازدواج با اجبار جنسی همبستگی بود (05/0>P). سایر مشخصات دموگرافیک از جمله سن، سن همسر، تحصیلات، تحصیلات همسر با عملکرد و رفتار جنسی همبستگی نداشتند.
    نتیجه گیری
    یافته های ما نشان داد عملکرد جنسی به طور قابل توجهی در بارداری کاهش می یابد. هم چنین برخی رفتارهای جنسی پر خطر در بارداری نیز ادامه می یابد، که هر دو بر سلامت زن و جنین و روابط زناشویی اثرات سوئی می گذارد. برگزاری برنامه های مشاوره ای برنامه ریزی شده در طی ویزیت ها و مراقبت های دوران بارداری توصیه می شود
    کلیدواژگان: رفتارجنسی، عملکرد جنسی، بارداری
  • محمدرضا مسعودی نژاد، مصطفی لیلی، امیر ادیب زاده، مجتبی خطیبی صفحات 405-415
    سابقه و هدف
    سولفید هیدروژن گازی است بی رنگ، سمی و قابل اشتعال. این گاز هم به صورت طبیعی و هم مصنوعی در طبیعت یافت می شود که هر دو شکل باعث وارد شدن صدمه و خسارت به اکوسیستم و اموال می گردد. روش های سنتی حذف این گاز شامل حذف از طریق هوا دهی، ترکیب و اکسیداسیون است. در این مطالعه باتوجه به مزایای روش حذف بیولوژیکی، کارآیی روش بیوفیلتراسیون با بسترهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق، از 4 عدد ستون پلکسی گلاس که ارتفاع و قطر هرکدام به ترتیب 40 و 15 سانتی متر بود، استفاده گردید. هرکدام از ستون ها تا ارتفاع 5/27 سانتیمتر به ترتیب با بسترهای گوش ماهی، کمپوست و کربن فعال پر شدند. گاز تولیدی پس از اندازه گیری به ستون ها تزریق شد. خروجی گاز از هر ستون اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    پس از پر شدن ستون ها با مواد پرکننده، به مدت 10 هفته با دبی ها و غلظت های مختلف گاز هیدروژن سولفوره مورد بهره برداری قرار گرفتند. پس از این که بسترها به حالت پایدار رسید، راندمان آن ها در حذف H2S اندازه گیری شد، بستر کربن فعال بیش ترین راندمان (100%) را داشته و بسترهای گوش ماهی و کمپوست به ترتیب با راندمان های 90-88 و 90-80 درصد، در مقام دوم و سوم اهمیت قرار گرفتند.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج به دست آمده، مشخص شد که سیستم بیولوژیکی با استفاده از باکتری تیوباسیلوس تیوپاروس راندمان قابل قبولی در حذف H2S نشان داده و محصولات تولیدی آن نیز آلودگی کم تری دارد. از طرفی، روش هایی که پیش تر مورد استفاده قرار می گرفته اند هزینه های بیش تری از روش های بیولوژیکی دارند. بنابراین باتوجه به موارد ذکر شده، استفاده از سیستم های بیولوژیکی سازگار با محیط زیست به منظور حذف آلاینده های گازی خروجی از صنایع توصیه می گردد
    کلیدواژگان: بیوفیلتر، سولفید هیدروژن، ماده پرکننده، تیو باسیلوس تیوپاروس
  • سیده زهرا بنکدار، جنت تن ساز صفحات 417-423
    سابقه و هدف
    لوپوس اریتماتوسیستمیک (SLE)، یک بیماری التهابی مزمن است که افراد زیادی را در دوران مفید زندگی به صورت طولانی مدت، درگیر می کند. این بیماری ارگان های متعددی از جمله پوست، مفاصل و کلیه ها را تحت تاثیر قرار می دهد. درصد بسیاری از افراد مبتلا به SLE، به مشکلات همراه چون، فشار خون بالا نیز مبتلا بوده و در معرض خطر بالاتری برای ابتلا به مقاومت به انسولین و سندرم متابولیک نیز هستند. هدف این مطالعه مقایسه میزان فعالیت بیماری لوپوس در بیماران مبتلا و غیر مبتلا به سندرم متابولیک است.
    مواد و روش ها
    100 نفر از بیماران مبتلا به لوپوس که 51 نفر از آنان مبتلا و 49 نفر دیگر غیرمبتلا به سندرم متابولیک بودند، از لحاظ میزان فعالیت بیماری لوپوس بر اساس اندکس بیلاگ بررسی شدند و میانگین امتیاز فعالیت بیماری در دو گروه با یکدیگر مقایسه شد.
    یافته ها
    میانگین نمره فعالیت بیماری لوپوس در گروه مبتلا به سندرم متابولیک به طور معنی داری بیش تر از افراد غیر مبتلا به این سندرم بود 37/3±90/5 در برابر 73/1±14/2، 001/0< P).
    نتیجه گیری
    میزان فعالیت بیماری لوپوس در افراد مبتلا به سندرم متابولیک بیش تر از افراد غیر مبتلا به این سندرم می باشد که می توان دلایل مختلفی از جمله درمان های استفاده شده برای لوپوس، ماهیت مشترک التهابی این دو بیماری، بروز بیش تر مقاومت به انسولین در مبتلایان به لوپوس و یا عوارض ناشی از حملات بیماری را برای آن ذکر کرد.
    کلیدواژگان: لوپوس اریتماتو سیستمیک، سندرم متابولیک، BILAG index
  • حجت الله عباس زاده، سیدغلام رضا فنایی، یوسف صادقی، فریبا الماسی، احمد حسینی صفحات 425-432
    سابقه و هدف
    القای رشد و تکامل اووسیت نارس در محیط آزمایشگاهی یکی از روش هایی است که اخیرا در فن آوری های کمک باروری توجه بسیاری از محققین را به خود جلب نموده است. این روش برای زنان مبتلا به سرطان و تخمدان پلی کیستیک حایز اهمیت است. علی رغم استفاده از محیط های کشت مختلف، تاکنون یک محیط مناسب ایده آل جهت کشت اووسیت های نارس گزارش نشده است. با توجه به گزارش مواردی از موفقیت و به منظور تعین تاثیر مایع فولیکولی انسانی (مشابه با محیطی که اووسیت را در داخل بدن در بر گرفته است) بر بلوغ و قدرت باروری اووسیت های نارس موش سوری این تحقیق انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی تجربی انجام گرفت. تخمدان موش های ماده 4 تا 6 هفته ای از نژاد NMARI پس از قطع نخاع گردنی در شرایط استریل خارج و پس از شستشو، اووسیت های نارس جدا شده از آن به سه گروه تقسیم گردیدند. در گروه اول تعداد 209 تخمک نارس در محیط کشت حاوی FCS20%، MEM-α، hCG، rFSH، در گروه دوم، 203 اووسیت نارس در محیط کشت حاوی hHFF100% و در گروه سوم، 205عدد اووسیت نارس در محیط حاوی MEM-α، hCG، rFSH وhHFF 20% قرار داده شدند. اووسیت های نارس به مدت 24 ساعت در داخل انکوباتور قرار داده شده و روز بعد، مراحل بلوغ اووسیت به وسیله میکروسکوپ معکوس مورد بررسی قرار گرفت. اووسیت های بالغ در هر گروه به قطره های حاوی اسپرم انتقال پیداکردند و میزان تشکیل جنین های 2 سلولی پس از 24 ساعت در زیر میکروسکوپ معکوس ثبت شد. سپس داده ها با آزمون آماری مجذور کای آنالیز شدند.
    یافته ها
    میزان بلوغ اووسیت ها در گروه دوم (7/83%) نسبت به گروه اول (8/59%) وگروه سوم (3/67%) از لحاظ آماری به طور معنی داری بالاتر بود (0005/0P<) و اختلاف بین گروه اول و سوم از نظر آماری معنی دار نبود (2/0P<). میزان تشکیل جنین های دو سلولی در گروه دوم (8/81%) نسبت به گروه سوم (3/54%) و گروه اول (2/47%) از لحاظ آماری به طور معنی داری (01/0P< و002/0 P<) بالاتر بود. اختلاف بین گروه اول و سوم از نظر آماری معنی دار بود (07/0P<.).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که مایع فولیکولی انسانی، به صورت حرارت دیده می تواند بر بلوغ اووسیت های نارس موش سوری و باروری آن ها و در نتیجه میزان تشکیل جنین های دو سلولی در محیط آزمایشگاهی تاثیر مثبتی داشته باشد.
    کلیدواژگان: اووسیت نارس، مایع فولیکولی، بلوغ، باروری
  • محمدحسن بهرامی، سیدمنصور رایگانی، وجیهه غیاثی، ناصر ولایی، داریوش الیاسی پور، احسان صنعتی صفحات 433-437
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع رادیکولوپاتی ریشه S1 و اهمیت تشخیص زودرس آن و با توجه به وجود گزارشاتی مبنی بر توانایی تست، amplitude MMEP latency در تشخیص بیماری و به منظور مقایسه میزان این شاخص ها در افراد مبتلا به S1 رادیکلولوپاتی و گروه شاهد آن ها، این تحقیق در مراجعین به بیمارستان شهدا در سال 1386 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی historical cohort بر روی تعداد 31 بیمار مبتلا و 33 فرد شاهد واجد شرایط انجام گرفت. تشخیص بیماران براساس شرح حال و معاینه فیزیکی بوده است و در هر دوگروه بررسی H-reflex و MMEP latency وamplitude MMEP انجام شد. بیماران و گروه شاهد آن ها از نوع تحقیق بی اطلاع بوده و همکاران انجام دهنده طرح نیز از بیماری آن ها آگاهی نداشته و میزان این شاخص ها در دو گروه با تست های مختلف آماری مورد قضاوت قرار گرفت.
    یافته ها
    افراد دو گروه از نظر سن و جنس و مشابه بودند. میزان MMEP latency در گروه شاهد ms 6/1± 42/13 و در گروه مبتلا ms47/2 ± 23/15 بود (05/0P<). میزان MMEP amplitude در گروه شاهد vμ 22/1± 29/1 و در گروه مبتلا vμ 53/0± 55/0 بود (06/0P<). MMEP latency غیر طبیعی در افراد شاهد 2/12 درصد و در گروه مبتلا 4/48 (005/0P<) و amplitude غیر طبیعی در افراد شاهد 9/87 درصد و در گروه مبتلا 100 درصد بود (06/0P<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد تست MMEP latency می تواند در تشخیص بیماران S1 رادیکولوپاتی مورد استفاده قرار گیرد. انجام تحقیقی با طراحی تشخیصی در این زمینه توصیه می شود.
    کلیدواژگان: MMEP amplitude، MMEP latency، H، reflex
  • عصمت باروتی، الهام نیسانی سامانی، ناصر ولایی صفحات 439-444
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت شیرمادر در بقا و سلامت نوزادان و تداوم شیردهی، اثر مهاری قرص های پیشگیری از حاملگی بر شیردهی، یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث می باشد. به منظور بررسی موارد استفاده از Minipill در زنان شیرده، هم چنین طول مدت استفاده و علل قطع آن، این تحقیق روی مراجعین به مراکز آموزشی بهداشتی شهر تهران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روشCross Sectional بر روی کلیه نمونه های واجد شرایط که جهت به کاربردن روش های جلوگیری از بارداری در دوره شیردهی مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. روش جلوگیری از حاملگی و در صورت استفاده از minipill، مدت زمان استفاده و علت قطع و عوارض مربوط به آن، بررسی شده و مورد قضاوت آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    سن نمونه های مورد بررسی 3/5 ± 8/24 سال و تعداد فرزندان آن ها 8/0± 2/2 بود. میزان مصرف minipill، 47 درصد بود و در پیگیری 18 ماهه، 8/61 درصد قطع مصرف داشتند. عوارض ناشی از مصرف minipill به ترتیب شیوع عبارت بود از؛ 4/71 درصد اختلالات قاعدگی، 3/52 درصد تاخیر پریود، 38 درصد ترشحات واژینال، 5/28 درصد لکه بینی، 8/23 درصد سردرد و طپش قلب و 76/4 درصد احساس کاهش شیر و درد پستان.
    نتیجه گیری
    میزان مصرف minipill، کم تر از حد قابل انتظار و نگران کننده است. به علاوه میزان عوارض مصرف دارو و عوامل قطع آن، مساله مهمی است که جای نگرانی دارد و بررسی آن ها توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: Minipill، روش جلوگیری از حاملگی، Family planning
  • فرهاد ملک، جعفر طوسی، محمدرضا تمدن، شاهرخ موسوی، مجتبی ملک، مرضیه قادری صفحات 445-451
    سابقه و هدف
    یکی از عوارض مهم همودیالیز در بیماران مبتلا به نارسایی کلیه هیپوکسمی می باشد که این مساله با عوامل متعددی و از جمله با نوع غشا دیالیزی به کار رفته ارتباط دارد. هدف از این مطالعه بررسی میزان هیپوکسمی در بیماران همودیالیزی با تاکید بر نوع غشا دیالیزی به کار رفته می باشد.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش crossover - clinical trialبر روی 29 بیمار بخش همودیالیز بیمارستان فاطمیه شهرستان سمنان در سال 1383 صورت گرفت. درصد اشباع اکسیژن خون شریانی در زمان های مختلف قبل و پس از شروع دیالیز در دو گروه مصرف کننده غشا پلی سولفون (جزو فیلترهای سنتتیک، با سازگاری زیستی مناسب) و هموفان (جزو فیلترهای سلولزی، با سازگاری زیستی کم) تعیین و مقدار کاهش آن در دو گروه مقایسه گردید.
    یافته ها
    میانگین کاهش اشباع اکسیژن خون شریانی در زمان های 5، 30، 60 و 120 دقیقه پس از شروع همودیالیز با غشا هموفان به صورت معنی داری بیش تر از پلی سولفان بود (001/0P<). در هر دو فیلتر بیش ترین میزان این کاهش در زمان های 30 الی 60 دقیقه پس از همودیالیز بود.
    نتیجه گیری
    استفاده از غشا دیالیزی پلی سولفون منجر به افت کم تر اشباع اکسیژن خون شریانی درحین همودیالیز می گردد. توصیه می شود که در بیماران پرخطر (به ویژه در بیمارانی که مشکلات قلبی و ریوی دارند) جهت کاهش میزان بروز هیپوکسمی در حین همودیالیز از این غشا استفاده شود.
    کلیدواژگان: همودیالیز، هیپوکسمی، اشباع اکسیژن خون شریانی، غشا دیالیزی
  • شیرزاد ازهری، حمیدرضا خیاط کاشانی، مسعود شابه پور، حسین نایب آقایی صفحات 453-458
    سابقه و هدف
    با توجه به اندیکاسیون کارگذاری پیچ های داخل پدیکل و آمار متفاوت فراوانی جاگذاری ناصحیح آن و عوامل مرتبط با آن در تحقیقات کشورهای خارجی به منظور تعیین فراوانی جاگذاری ناصحیح پیچ های داخل پدیکل و عوامل مرتبط با آن و نقش آن در پیش آگهی بیماران این تحقیق در مراجعین به بیمارستان امام حسین (ع) در سال های 1386- 1384 انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق با طراحی Case- Series انجام گرفت. کلیه بیماران که اندیکاسیون کارگذاری پیچ داشتند، بررسی شده و بیمارانی که اختلال فیوژن یا احتمال عدم همکاری داشتند از مطالعه حذف شدند. بعد از عمل با CT اسکن مهره جاگذاری پیچ در 5 گروه (گرید 0-4) بررسی شد و نقش سطح کارگذاری، نوع ضایعه و سمت کارگذاری با فراوانی کارگذاری ناصحیح پیچ ها مورد قضاوت آماری قرار گرفت و نیز نقش جاگذاری ناصحیح با اصلاح دفورمیتی مهره بررسی شد.
    یافته ها
    تحقیق بر روی 35 بیمار واجد شرایط و تعداد 206 پیچ انجام شد. تعداد 26 پیچ (6/12%) دارای جاگذاری نامناسب بودند. پیچ هایی که جاگذاری نامناسب داشتند بیش تر در مواجهه با سطح کارگذاری توراسیک و شکستگی مهره بودند (02/0P<). در جاگذاری صحیح 15% و ناصحیح 20% بعد از عمل عدم اصلاح دفورمیتی مهره وجود داشت و بعد از پیگیری به ترتیب 30% و 20% عدم اصلاح دفورمیتی داشتیم.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد فراوانی کارگذاری ناصحیح پیچ های داخل پدیکل در حد متعارف می باشد و شاید عمل مجدد برای اصلاح وضعیت کارگذاری پیچ ضروری نداشته باشد ولی نیاز به تحقیق تجربی می باشد
    کلیدواژگان: شکستگی مهره، اسپوندیلولیستزیس، پدیکل، پیچ داخل پدیکل، CT Scan
  • لیلا قاضی عسگر، روحا کسرای کرمانشاهی صفحات 459-467
    سابقه و هدف
    به دلیل تنوع فراوان جمعیت میکروبی ساکن روی پوست انسان و با توجه به گسترش روزافزون مقاومت دارویی در باکتری ها، این مطالعه با هدف تعیین مقاومت آنتی بیوتیکی در بین سویه های فلور میکروبی بدن خصوصا انواع ساکن پوست انجام شد.
    مواد و روش ها
    تعداد 96 نمونه فلور میکروبی از پوست دست و پای افراد مورد نظر تهیه و پس از خالص سازی و مطالعه مورفولوژی و واکنش گرم میکروارگانیسم ها، وجود آنزیم β-لاکتاماز در آن ها به روش اسیدومتری بررسی گردید. سپس الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی در باکتری های واجد آنزیم β-لاکتاماز به روش انتشار دیسک (Kirby-Bauer) تعیین و نهایتا در سویه های با مقاومت چندگانه آنتی بیوتیکی، MIC و MBC پنی سیلین G ارزیابی گردید.
    یافته ها
    تعداد 180 میکروارگانیسم از 96 نمونه فلور پوست جداسازی گردید که از بین آن ها 26 سویه باکتریایی واجد آنزیم β-لاکتاماز بودند. تمامی سویه های β-لاکتاماز مثبت از نوع کوکسی خوشه اییا باسیل گرم مثبت شناسایی شدند که به اکثر آنتی بیوتیک های مورد آزمایش مقاوم بودند.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل بیان کننده شیوع توانایی تولید β-لاکتاماز در بین فلور میکروبی پوست افراد سالم جامعه به دنبال ورود بی رویه پنی سیلین ها و سفالوسپورین ها به بازارهای دارویی می باشد. بنابراین پوست افراد سالم نیز می تواند یکی از مهم ترین مخازن میکروارگانیسم ها خصوصا به عنوان عوامل عفونت های بیمارستانی در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: فلور میکروبی پوست، آنزیم?، لاکتاماز، مقاومت آنتی بیوتیکی، حداقل غلظت بازدارنده رشد (MIC)، حداقل غلظت کشنده باکتری (MBC)
|
  • Tabatabaeifar M., Moeani B., Amirrasooli H., Rahbar Kh, Valaei N., Taslimi F Pages 375-381
    Background

    There is a considerable number of cancerous patients undergoing the treatment of chemotherapy with Cisplatin and it is of undeniable importance to truly estimate their renal function. Besides, there are several reports owing to the more effectiveness of serum level of Cystatin C (Cys C) than creatinine (Cr) in diagnosis of early stages of impaired renal function. Therefore, this study was carried out to compare the diagnostic power of Cys C with Cr in predicting the reduced renal function, on patients referred to Imam Hossein Hospital between 2006-2008.

    Materials And Methods

    This diagnostic clinical trial was conducted on cancerous patients whom undergone the chemotherapy courses with Cisplatin. Serum creatinine (with RI 1000 combasmira) and serum Cystatin C (with turbidimetery (PETIA)) were measured, before and after the chemotherapy courses. Renal function tests were performed along with creatinine clearance of 24hr urine. Positive and negative predictive values (PPV, NPV) and the accuracy of both serum Cr and Cys C were analyzed by Chi-square test.

    Results

    We studied 80 subjects (mean age 52±11 years old, 32 men and 48 women). Out of them, 40 patients had experienced reduced renal function. Positive predictive value and negative predictive value of Cystatin C were 88.3% and 94.6%, respectively. On the other hand, PPV and NPV of serum creatinine were 85.7% and 69.2%, respectively. There were 7 samples (8.7%) of false positive and negative results through the serum Cys C method, although in serum Cr, there were 20 samples (25%) with false positive and negative results (P< 0.01). Moreover, the serum levels of Cr and Cys C did not change after chemotherapy.

    Conclusion

    This study revealed that in contrast to creatinine, serum Cystatin C can preliminarily diagnose the early stages of impaired renal function.

  • Hamdieh M., Taraghijah S Pages 383-389
    Background
    Depression is a common psychiatric disorder. The effect of cognitive therapy is well-known since last three decades. Cognitive group therapy has also been used in last decades. In this study we assessed the effect of “Cognitive Spiritual Group Therapy (CSGT)” on depression of female students studying in Shaheed Beheshti Medical University.
    Materials And Methods
    The samples have been chosen among 80 subjects whom have registered for study. They underwent Beck inventory test and their depression has approved through the psychiatric interview. None of them has used medication. The experimental group participated in 10 sessions of CSGT, but control group administered no psychotherapeutic intervention. Both group re-assessed by Beck inventory test after accomplishment of the sessions. Data were analyzed by Wilcoxon and Mann-Whitney test.
    Results
    The study has been carried out on 16 subjests divided into 2 groups, each contained 8 subjects. Their age, sex, marital status and rate of depression were similar between 2 groups. After CSGT sessions, depression rate became 5.5±5.1 in experimental group, whereas in control group it was 23±6.8 (P<0/01).
    Conclusion
    The cognitive spiritual group therapy (CSFT) was indisputably effective on depressoion of female students. It is necessary to conduct further investigations on other groups of the society.
  • Khatibi H., Ebrahimpour A., Emami Mm, Abrishami S., Valaei N., Abouali G. Hr Pages 391-396
    Unstable intertrochanteric fractures are common problems with unfortunate complicated consequences. There is no reliable record in this regard in Iranian medical literature. This study assessed the outcomes of unstable intertrochanteric fractures treated with DHS with and without cement augmentation in a three-year period (2005-2008).
    Materials And Methods
    39 patients with unstable intertrochanteric fracture were randomly divided between the experimental (DHS + Calcium phosphate cement) and control groups (DHS alone) after matching. After a six-month follow-up, the incidence of cut-out of femoral head, fracture impaction (sliding) and Iowa hip score were measured in two groups and were evaluated statistically.
    Results
    20 patients in control group and 19 patients in experimental group were evaluated. Their age was 725.4 year old in control group and 74.66.2 in experimental group. Cut-out incidence was 15% in control group, whereas there was no complication in experimental group (P<0.12). Fracture impaction in control group was 15.4  4.7mm and in experimental group it was 8.92.5mm (P<0.001). Iowa hip score was 58.1  6.6 in control group and in experimental group it was 70.12.7 by the end of 6th week (P<0.05). However, at 3rd and 6th months of follow up it became equal amongst both groups.
    Conclusion
    Applying this material can obviously improve the clinical outcome of this sort of fractures. We recommend further studies on greater number of cases.
  • Ozgoli G., Zaki F., Amir Ali Akbari S., Alavi Majd H Pages 397-403
    Pregnancy is known as a life crisis for women, which represents major life transitions. Moreover, it usually has substantial impacts on the sexual adjustment. Also some sexual behavior occurring during pregnancy, are accompanied with some complications for both mother and her fetus. Even though, yet, there are remarkably little empirical data about sexuality during pregnancy. This study helps to define which changes occur in sexual function and what kind of sexual behaviors are experienced by women during pregnancy.
    Materials And Methods
    The study was a cross-sectional one which evaluated 102 pregnant women referring to state health-care centers of Ahvaz city, from February to March 2007. The inclusion criteria were confirmation of pregnancy with either pregnancy tests or sonography and having a stable partnership. Exclusion criterion was having any kind of medical-obstetric restrictions about sexual activities. Assessment was performed using a three-part questionnaire, consisting; 1- Sociodemographic and obstetrics data, 2- Sexual function translated copy of Female Sexual Function Index (FSFI) and 3- Sexual behavior. The validity of materials was confirmed with content validity and the reliability was proved by test-retest method. We completed questionnaires through execute interviews in a private condition after describing the aim of our study to the participants. After correlating data, they analyzed by SPSS 13. 102 pregnant women enrolled in the study. Mean age of women was 24.4 years old, most of them (38.2%) had high school education and most of them (56.9%) were primerigravids. Women’s mean marrital age was 20.23 years and the ethnicity of most of them (52%) was arabic. There was no difference between three group from the demographic variables point of view. When we compared sexual function's domain score between three trimester, consist of desire, excitement, lubrication, orgasm, satisfaction and dysparonia, we observed significant decrease just in dysparonia domain with progressing of the trimesters (P<0.05). Total sexual function score decreased as the pregnancy progressed (P<0.05). 17/6% of pregnant women had been continuing anal sex, however, 38.2% had had oral sex and 29.2% had experienced sexual abuse by their partners, during pregnancy. Sexual function decreased with pregnancy progression. This can have negative effects on marital relationship, although in this study sexual function was less affected by gestational age and trimesters. Assessing the high-risk sexual behaviors during perinatal care, can help to decrease the consequent maternal and neonatal complications and can promote the family health.
  • Massodinejad Mr, Leili M., Adibzadeh A., Khatibi M Pages 405-415
    The hydrogen sulfide is a toxic, flammable and colorless gas. Traditionally, the control of H2S emissions includes direct air stripping, precipitation and chemical oxidation. Considering the advantages of biological methods, this study aimed at treating H2S using biofiltration. Three types of media; a pearl medium, a compost medium and an activated carbon medium, were evaluated for sulfur inhibition and capacity for removal of hydrogen sulfide (H2S).
    Materials And Methods
    In this study, the biofilter columns were constructed using transparent plexyglass pipes with a diameter of 15 cm and a height of 40 cm, with a bed depth of 27.5 cm. Have been measured, produced H2S gas was passed through the three different biofilter media and effluent readings for H2S at the outlet points of three different columns were measured.
    Results
    The three biofilters with different media blends were operated in parallel for ten weeks continuously treating hydrogen sulfide, at various flow rates and concentrations. After being stabilized, the overall removal efficiencies of three different columns were measured at the outlet points and observed that the efficiency of the column packed with activated carbon remained ~100% at different flow rates, concentrations and empty bed retention times (EBRT). The overall removal efficiency of compost and seashell media columns was similar in about 88-90% and 80-90%, respectively.
    Conclusion
    Biological treatment of air emissions is a cost-effective, environmentally friendly and sustainable control technology for industrial and municipal facilities. Having lesser pollution potential in end products as well as lower operational and maintenance costs are the other advantages of these systems.
  • Bonakdar Sz, Tansaz J Pages 417-423
    Systemic Lupus Erythematosus (SLE) is a chronic inflammatory disease that involves many people for long time. SLE affects several organs such as skin, kidney and joints. A substantial number of SLE patients, also suffer from hypertension and are susceptible for insulin resistance and metabolic syndrome. The aim of present study is to compare SLE activity in SLE patients with and without metabolic syndrome.
    Materials And Methods
    One hundred patients enrolled the study. 51 had metabolic syndrome while 49 did not. According to British Isles Lupus Assessment Group (BILAG) Index, Lupus activity was calculated for these two groups and means of Lupus activity score were compared.
    Results
    Mean of lupus activity score was significantly more in metabolic syndrome group (2.14±1.73 vs. 5.90±3.37 P < 0.001). Patients were also compared for serum creatinin, history of corticosteroid therapy or Cyclophosphamide administration and elevated ESR levels. All of these parameters were significantly higher in patients with metabolic syndrome.
    Conclusion
    We concluded that Lupus activity in patients afflicted by metabolic syndrome is more than patients without this syndrome. There are many probable reasons for this statement such as various types of SLE treatments, similar inflammatory nature of metabolic syndrome and SLE, further susceptibility of insulin resistance in lupus patients or complications of Lupus flare up.
  • Abbaszadeh H., Fanaii Gh, Sadeghi Y., Almasi F., Hosseini A Pages 425-432
    Induction of in vitro maturation and development of immature oocyte is one of the methods that has been frequently used recently in artificial reproduction techniques and has drawn attention of many investigators. This method is useful especially in women who are affected by cancer and polycystic ovary syndrome. Despite using many types of in vitro media, an appropriate environment has not been reported yet. Present study has been designed to assess the effect of heated human follicular fluid (hHFF), which is similar to in vivo environment for oocyte, on the maturation and fertilization potential of mouse immature oocytes.
    Materials And Methods
    This study was performed by experimental method. Healthy female mice, aged 4-6 weeks, were sacrificed via cervical dislocation and their ovaries were extracted under sterile conditions. After washing, the separated immature oocytes were divided into three groups: In the first group, 209 immature oocytes were placed in culture medium contained MEM-α, HCG, FSC 20%, and rFSH. In the second group, 203 immature oocytes were put in culture medium contained 100%hHFF. In the third group, 205 immature oocytes were placed in culture medium contained MEM-α, HCG, rFSH, and 20% hHFF. Immature oocytes were placed in an incubator for 24 hours. Then, the stages of oocyte maturation were assessed by invert microscope and mature oocytes in each group were transferred to sperm-contained drops. After 24 hr, rate of two-cell embryos was recorded using invert microscope. Data was analyzed by Chi square test.
    Results
    Maturation rate of oocytes in the second group (83.7%) was significantly higher than first (59.8%) and third (67.3%) groups (P<0.0005). The difference between first and third groups was not statistically significant (P<0.2). The formation rate of two-cell embryo in the second group (83.1%) was higher than first (47.2%) and third (54/3%) groups (P<0.002 and P<0.01, respectively). The difference between first and third groups was not statistically significant (P<0.07).
    Conclusion
    it seems hHFF could improve in vitro maturation and fertility potential of immature oocytes and consequently the formation rate of two-cell embryos in mice, in comparison with MEM-α even supplemented with 20%hHFF.
  • Bahrami Mh, Rayegani M., Ghiasi V., Valaei N., Elyaspour D., Sanaati E Pages 433-437
    radiculopathy is a high prevalence illness and its early diagnosis is of crucial importance. Several reports have revealed the efficacy of magnetic stimulation in diagnosis of this condition. We conducted this study to compare MMEP latency and MMEP amplitude in patients with S1 radiculopathy and healthy controls in Shohadaye Tajreash Hospital in 2007.
    Materials And Methods
    This historical cohort study investigated 31 patients with S1 radiculopathy (according to clinical history and physical examination) and 33 healthy controls. H-reflex, MMEP latency and MMEP amplitude were evaluated in both groups. Patients and controls were not informed about the type of study and performers were unaware of the participants condition. Results were analyzed using statistical tests.
    Results
    There was not significant difference between cases and controls regarding age and sex. Mean MMEP latency was 15.23±2.47ms and 13.42±1.6ms in patients and controls, respectively (P<0.05) and mean MMEP amplitude was 0.55±0.53µv and 1.29±1.22µv in patients and controls, respectively (P<0.06). We found abnormal MMEP latency in 12.2% of controls and 48.4% of patients (P<0.005) and abnormal MMEP amplitude in 87.9% of controls and 100% of patients (P<0.06).
    Conclusion
    MMEP latency seems to be efficient in diagnosis of S1 radiculopathy. A study with a precise diagnostic design is recommended.
  • Baroti E., Neissani Samani E., Valaei N Pages 439-444
    Background
    The benefits of breastfeeding for both the infant and the mother are indisputable and the necessity of contraception during breast feeding is one of the most important issues in this regard. This study was conducted to evaluate the usage of minipill (progesterone only pills), its related problems, reasons for give it up and other factors.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, the contraception method, duration of minipill consumption, side effects and reasons for discontinuation were evaluated.
    Results
    The mean age of participants was 24.8±5.3 years old and mean number of their children was 2.2±0.8. 47% used the minipill and 41.8% gave it up during an 18-month follow up. Side effects of minipill were as follow: 71.4% bleeding disturbances, 52.3% menstrual retard, 38% vaginal discharge, 28.5% spotting, 23.8% headache and palpitation, 4.76% dwindling flow of excreted milk and mastalgia.
    Conclusion
    The usage of minipill is lower than what we expect which is of great concern. Moreover, the side effects and other related problems, are important issues that should be rigorously investigated.
  • Malek F., Tousi J., Tamaddon Mr, Mousavi Sh, Malek M., Ghaderi M Pages 445-451
    Background
    Hypoxemia is one of the most important complications of hemodialysis among patients with renal failure which is related with several factors such as type of dialysis membranes. The aime of this study is to investigate the hypoxemic conditions of hemodialysis patients in terms of different dialysis membranes.
    Materials And Methods
    In this cross-over clinical trial, 29 hemodialysis patients were studied in Fatemieh Hospital in Semnan city in 2004. The arterial O2 Saturations of patients undergoing hemodialysis with polysulfone (a synthetic filter) and hemofane (a cellulose filter) were measured before and stepwisely durinng the process of dialysis and their decreasing trend were compared together.
    Results
    The deacreases in means of arterial O2 Saturations in respectively 5, 30, 60 and 120 minutes after initiation of dialysis was more in hemofane membrane group than polyfone membrane one (P<0.001). In both groups the maximun reduction rate was in 30th and 60th minutes of dialysis period.
    Conclusion
    Applying polysulfone membranes would result in lesser decreases in O2 Saturation percent of hemodialysis patients. Therefore, to reduce the risk of hypoxemia particularely among high-risk patients, it is recommended to use this type of membrane for dialysis.
  • Spine Fracture, Sponylolisthesis, Pedicle, Pedicle Screw, Ct-Scan Pages 453-458
    Background
    Regarding the indication of pedicle screw insertion and different reports on prevalence of malposition and related factors, in order to determine the malpositions and its effects on prognosis of patients, this survey was performed on patients admitted in Imam Hossein Hospital betweem 2005-2007.
    Materials And Methods
    This study was a case-series one. All the patients whom had the indication of pedicle screw insertion were evaluated and the cases with skeptisism about non-fusion or difficulty in follow up were excluded from the study. Grading of pedicel screw insertion determined by post-operation CT-Scan. Then efficacy of level, type of surgery and direction of screws surveyed statistically. Effect of malposition of screw at correction of spinal deformity also determined.
    Results
    35 patients with 206 pedicle screw surveyed. 26 screws (12.0%) had malposition. This had a relationship with thoracic level and spine fracture (P<0.02). In 15% of correct screws and 20% of malpositioned screws there was no correction of deformity after operation. However, these rates changed into 30% and 20%, respectively, during the follow up.
    Conclusion
    It seems that prevalence of pedicle screw malformation is acceptable and perhaps, re-operation for correction of malposition screws is not necessary. However, further experimental studies are on demand.
  • Ghaziasgar L., Kasraye Kermanshahi R Pages 459-467
    Background
    Owing to the variety of micro-flora population residing on human's skin and an ever-increasing expansion of antibiotic resistance in bacteria, studying the antibiotic resistance in normal microbial flora of human body (especially normal flora of the skin) is like to be necessary.
    Materials And Methods
    In this study, 96 samples from certain area of hand or foot of selected persons was cultured using sterile swab and streak plate method in 37°C and bacteria were identified by microbiologic standard methods. Then production of β-lactamase enzyme was studied by acidometery method and antibiotic resistance profile in β-lactamase positive bacteria was determined by Kirby-Bauer method. Finally, the MIC and MBC of penicillin G were determined on bacteria with multiple antibiotic resistances.
    Results
    180 microorganisms isolated from 96 samples of skin flora and 26 bacteria produced β-lactamase enzyme. All of strains with β-lactamase enzyme were detected as gram positive bacilli or staphylococci that were resistant to the most of related antibiotics.
    Conclusion
    It is indicated that emerged production of β-lactamase enzyme amongst micro-flora of skin in healthy persons of the community is a result of uncontrolled entrance and consumption of penicillins and cephalosporins in medicine markets. Therefore, skin of healthy persons is considered to be one of the most important reservoirs for microorganisms causing hospital-acquired infections.